رادیون
اربابِ خندیدن خندیدن خندیدن اینطوری
Wednesday, January 27, 2016
Monday, January 25, 2016
Sunday, January 24, 2016
Thursday, January 14, 2016
Saturday, January 9, 2016
Tuesday, January 5, 2016
Sunday, December 27, 2015
Saturday, December 12, 2015
Friday, December 11, 2015
Wednesday, November 25, 2015
Tuesday, November 24, 2015
یک شهر کوچک، اینجا یا یک جای دیگر
-نمیدونستم شما برگشتید.
-یه شوهر سالخورده نباید همسر جوونش رو زیاد تنها بذاره.
-این چه ربطی به من داره؟
-به شما؟ منظورم من و همسرم بود. عصبانی نشید. اینم نامههاتون. اجازه
هست؟ من یه جورایی خط شناسم.
-به نظر میرسه آدم شوخی هم هستید؟
-بله، هم شوخ و هم خط شناس. خیلی بههم ربطی ندارن... شخصیت عحیب
غریبیه. در واقع باهوشه، خیلی باهوش. یکم زیادی باهوش. شهوانی. خیلی شهوانی. اما
کمی هم از کمبود احساسات و آزادی رنج میبره... شما خیلی صبور نیستید، دوست من. مثل
سنگ، سخت هستید. یه سنگِ سخت عالی، اما با این حال فقط یه سنگ هستید. به همین دلیل
نمیتونید دوستان زیادی داشته باشید.
-من نه دوست دارم و نه دشمن. میتونید اسم یکی از دوستان من رو بگید؟
-خب، یه دشمن رو میتونم اسم ببرم.
Subscribe to:
Posts (Atom)